حدیث الإفک (کتاب)نام کامل کتاب«حدیث الافک و یلیه من مناقب النساء الصحابیات» تالیف الحافظ عبدالغنی بن عبدالواحد المقدسی (متوفی ۶۰۰ ق) به زبان عربی در موضوع حدیث معروف افک درباره یکی از زنان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است. ۱ - ساختار کتابچنانکه از اسم کتاب معلوم میشود این رساله مختصر به حدیث معروف افک درباره عایشه میپردازد [۱]
حديث الإفك و يليه من مناقب النساء الصحابيات، الحافظ عبدالغنی بن عبدالواحد المقدسی، ص۱۵.
و مولف سعی کرده همه جوانب این حدیث را مورد بررسی و تحقیق قرار دهد. همچنین در این انتهای کتاب رسالهای درباره مناقب صفیه عمه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم وام عماره یکی از زنان صدر اسلام آمده است. کتاب در دو بخش ارائه شده است: در بخش اول رساله حدیث افک و در بخش دوم رساله مربوط به مناقب صفیه و ام عماره ذکر شده است. هر کدام از بخشهای کتاب مشتمل بر مقدمهای از محقق است که در مقدمه اول علاوه بر توضیحاتی درباره نسخه کتاب و صفحاتی از نسخه، شرح حال مولف نیز آمده است. ۲ - گزارش محتوامحقق در مقدمهای به شرح مختصری درباره مولف و نسخه خطی کتاب پرداخته است. در ابتدای متن کتاب به نقل حدیث افک با سندی طولانی از عایشه بسنده شده است. این حدیث از این قرار است که هرگاه رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم میخواست به سفر برود، میان زنان خود قرعه میزد و هر کدام قرعه به نامش اصابت میکرد او را همراه میبرد. در غزوه « بنی مصطلق » نیز میان زنان خود قرعه زد و قرعه به نام عایشه اصابت کرد و وی را با خود همراه برد. در مراجعت از غزوه «بنی مصطلق» هنگامی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نزدیک مدینه رسید، در منزلی فرود آمد، و پاسی از شب را در آن منزل گذراند، سپس بانگ رحیل داده شد و مردم به راه افتادند. عایشه گوید: برای حاجتی بیرون رفته بودم، و در گردنم گردنبندی از دانههای قیمتی بود، و بی آنکه توجه کنم، گردنبندم گسیخته بود و چون به اردوگاه رسیدم به فکر آن افتادم و آن را نیافتم، و مردم هم آغاز به رفتن کرده بودند. پس درپی گردنبند به همانجا که رفته بودم، بازگشتم و پس از جستجو آن را یافتم. در این میان مردانی که شترم را نگهداری میکردند آمده بودند و به گمان اینکه در کجاوه نشستهام آن را بالای شتر بسته و به راه افتاده بودند، و من هنگامی به اردوگاه بازگشتم که مردم همه رفته بودند و احدی باقی نمانده بود، پس خود را به چادر خود پیچیدم و در همانجا دراز کشیدم و یقین داشتم که وقتی مرا ندیدند در جستجوی من برخواهند گشت. در همان حالی که دراز کشیده بودم صفوان بن معطل سلمی که برای کاری از همراهی با لشکر باز مانده بود، بر من گذر کرد. چون مرا دید، بالای سر من ایستاد و (چون پیش از نزول آیه حجاب مرا دیده بود) مرا شناخت و گفت: انا لله وانا الیه راجعون، همسر رسول خداست که تنها مانده است. سپس گفت: خدای تو را رحمت کند، چرا عقب ماندهای؟ اما من به وی پاسخ ندادم. سپس شتری را نزدیک آورد و گفت: سوار شو و خود دورتر ایستاد. سوار شدم و آن گاه صفوان نزدیک آمد و مهار شتر را گرفت و با شتاب در جستجوی اردو به راه افتاد، اما سوگند به خدا که نه ما به مردم رسیدیم و نه آنها از نبودنم در کجاوه با خبر شدند، تا بامداد فردا که اردو در منزل دیگر پیاده شدند و ما هم به همان وضعی که داشتیم رسیدیم. دروغگویان زبان به بهتان گشودند و گفتند، آنچه گفتند و اردوی اسلام متشنج شد؛ اما من به خدا قسم بی خبر بودم. سپس به مدینه رسیدم و چیزی نگذشت که سخت بیمار شدم، و با آنکه رسولخدا از بهتانی که نسبت به من گفته بودند به من چیزی نمیگفتند، اما میفهمیدم که رسول خدا نسبت به من لطف و محبت سابق را ندارد و مانند گذشته که هرگاه بیمار میشدم، بسیار تفقد و دلجویی میکرد... تا اینکه آیه نازل شد و عایشه از این تهمت مبرا شد. ایشان از ده طریق این حدیث و ماجرا را نقل کرده است و آن را به عایشه نسبت دادهاند. در بخش دوم کتاب، حدیث اول به بیان مناقب عمه رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم صفیه و مادر زبیر اختصاص دارد. ایشان در جنگ احد و خندق از جمله زنانی بودند که همراه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بودند. در بخش دوم این قسمت درباره ام عماره نسیبة بنت کعب و نقش او در جنگ احد یازده حدیث نقل شده است. ۳ - وضعیت کتابدر پاورقی کتاب توضیح لغات و ارجاعات مفیدی به قلم محقق کتاب ابراهیم صالح ذکر شده است. در بخش فهارس کتاب نیز فهرست آیات قرآن ، احادیث ، اشعار، اماکن ، اعلام و اسانید و فهرست مصادر ذکر شده است. کتاب در دمشق به وسیله دارالبشائر به چاپ رسیده است. تنها نسخه خطی کتاب در دار الکتب الظاهریة به خط مولف در دمشق موجود میباشد. ۴ - پانویس
۵ - منبعنرم افزار تراث ۲، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور). |